درست بعد يکسال تصميم گرفتم بنويسم اينجا


  بزرگ تر شدم به اون درجه اي رسيدم که 


  وقتي به عقب نگاه ميکنم به اين فکر مي کنم يه مدت برحسب حال و شرايطم چقدر غم دار بودم


امروز هم که اومدم اينجا سراغ نوشتن حال خوبي ندارم به دلايل شخصي که به گذشتهربطي نداره


  گذشته بايد تو گذشته بمونه و گذشته


بايد اينده رو داشت.


امروز اومدم بنويسم براي خودم که امان از من


دور شدم از خدام اين خيلي بده هي خواست بگه بهما نفهميدم غرق بودم 


امروز به درجه اي رسيدم که فهميدم اوضام خيلي خراب فاصله ها زياد شده


نميدونم چطوري ازش معذرت بخوام يادمه که مهربونه


ميدونم که مي بخشه مگه نميگيم بسم الله الرحمان الرحيم


بيا خدا جونم بيا هوامو داشته باش بيا من تاب ندارم


بدونه تو هيچم من غافل ميشم ولم نکن شرمندتم


لطفا کنارم باش.


مرسي که انقدر خوبي  


 ( دوستدار و بنده مخلص ات )


 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نلی موویز سئو سایت / طراحی سایت / تبلیغات جالب نیوز وسط شهر طراحی سایت، سئو، تبلیغات در گوگل فرصت ها در بورس وکیل مردم اطلاعات عمومی جهان دانش کده